
ازآنجاییکه زبان بدن یکی از ارکان مهم ارتباطی است، لازم است توضیحات بیشتری در مورد آن داده شود. زبان بدن به انواع شکلهای ارتباط غیرکلامی یا رفتاری اشاره میکند که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود، بدون آنکه صحبتی بکند، قادر است با دیگران ارتباط برقرار کند. این رفتارها میتوانند مربوط به وضعیت و حالات بدنی (محل قرار گرفتن دستها، پاها، نحوه نشستن، ایستادن، راه رفتن، خوابیدن)،ژستها( حالتها، اطوارها، اداها)، حرکات و اشارات بدنی، جلوههای هیجانی صورت و حرکات چشمها باشند.
اگر شما بتوانید از حالات چهره ذهن افراد دیگر را بخوانید و آنچه را آنها واقعاً نیاز دارند و میخواهند، درک کنید بیشک ارتباطات فردی و اجتماعی شما بسیار آسان و مؤثر خواهد شد؛ زیرا با استفاده از این دانش قادر خواهید بود در هر زمان روی طرف دیگر اثر بگذارید یا حداقل بتوانید درک کنید که او واقعاً دربارهی شما چگونه فکر میکند. اما ازنظر علمی، امکان خواندن ذهن دیگران وجود ندارد. درواقع اگر کسی اینطور فکر کند، ممکن است ازنظر روانشناسی دچار نشانهی (ذهنخوانی) شده باشد که یکی از شایعترین نشانههای اختلال تفکر است.
آنچه میتوان انجام داد، خواندن چهره و زبان بدن (تن گفتار) دیگران است که این دانش با ذهنخوانی متفاوت است. چهرهی انسان میتواند بیش از 20.000 حالت مختلف ایجاد کند؛ بنابراین، تواناترین قسمت بدن در نحوهی بیان غیرکلامی محسوب میشود. بیشتر بیانها، تواناترین قسمت بدن در نحوهی بیان غیرکلامی محسوب میشود. بیشتر بیانها، ترکیبات چهرهای یعنی مخلوطی از دو یا چند حالت اصلی هستند. 93 درصد ارتباط میان فردی، از اشارات بدن تشکیل میشوند. درحالیکه تنها 7 درصد ارتباط میان فردی شامل گفتار است. به همین دلیل بیشتر ما باور داریم که با نگاه کردن به حالات چهره و قیافهی افراد میتوانیم بهطور دقیق بگوییم که آنها چه احساسی دارند. میتوان حالات صورت را به سه بعد اصلی تقسیم کرد:
1)خوشایندی – ناخوشایندی، 2)پذیرش – رد 3) فعالیت یا برانگیختگی، بهطور مثال شادی خوشایند اما انزجار ناخوشایند است. غم فعالیت یا برانگیختگی اندکی ایجاد میکند. درحالیکه تعجب یا شگفتزدگی با سطح برانگیختگی بسیاری همراه است. اینکه هیجان تا چه اندازه میتواند توجه را جلب کند، یا آن را بهسوی دیگری معطوف کند، بعد سوم است. اشارات بدن میتواند گویای وضعیت درونی فرد باشند.برای نمونه میتوانند خشم، خستگی، آرامش، گیجی و دیگر نشانهها را نشان دهند.
بدن انسانها احساسات را نیز مخابره میکند. عمومیترین پیامها عبارتاند از: آرامش یا بیقراری و دوست داشتن یا دوستنداشتن، آرامش زمانی نشان داده میشود که فرد، اگر ایستاده است، دستوپاهایش را بدون نظم و ترتیب خاصی قرار دهد و اگر نشسته است، به عقب تکیه داده و دستها و پاهایش را باز کند. دوست داشتن معمولاً باخم شدن بهسوی طرف مقابل، شیء یا موضوع موردنظر نشان داده میشود.
بنابراین، نحوه قرار گرفتن بدن میتواند احساساتی را نشان دهد که در حالت عادی پنهان میشوند.
برخی اشارات بدنی و حرکات زبان بدن یا تن گفتار در یک گروه موردتوافق قرارگرفتهاند یا در فرهنگ یک جامعه استفاده میشوند که در آن فرهنگ یا گروه معنا میدهند و به آنها (فرهنگ وابسته) یا (گروه وابسته) گفته میشود و مردم بهطور آگاهانه آنها را به کار میبرند. این نوع حرکات و اشارات بدنی را (نمادین) مینامند و مانندان است که جایگزین کلمات میشوند. این اشارات بدنی در خانه، مدرسه و دیگر محیطهای اجتماعی آموخته میشوند و درست یا نادرست در ارتباطات به کار گرفته میشوند که البته شکل آنها در طول زمان، بنا به دلایل متفاوت تاریخی و اجتماعی تغییر کرده است. دانستن این تغییرات و شناخت آنها به مردم کمک میکند که در ارتباط خود با گروهها و فرهنگهای دیگر کمتر دچار سوءتفاهم یا درک نادرست شوند، زیرا تفاوتهای فرهنگی در این زمینه میتواند موجب بیتناسبی، کجرفتاری یا بیعلاقگی از طرف سایر افراد شود.
برخی حرکات اشاره زبان وابسته به فرهنگ که طی زمان و از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از گروهی به گروه دیگر مدام در حال تغییر است، حرکات اشارهای در زبان بدن و بهویژه در دستها وجود دارند، که به فرهنگ وابسته نیستند و زبانی جهانی بهحساب میآیند. آنها در طول هزاران سال و در مسیر تکامل خود به شکل امروزی مورداستفاده همگان قرارگرفتهاند. بهگونهای که هر کس بهطور ناخودآگاه و بنا بر شخصیت خود، در ارتباط با دیگران، آنها را به نمایش میگذارد و تا حدی معیاراست برای رفتار اجتماعی افرادی که از آن بهره میبرند. از طرفی حرکات دست بیانگر نکتهای است و مانند اشاره به یکبند در قرارداد است. برخی از آنها برای کنترل گفتار شخص دیگری مورداستفاده قرار میگیرند مانند بالا بردن دست به نشانهی توقف و برخی دیگر جایگزینی برای رفتار هستند، مانند حرکت توهینآمیز انگشت دست توسط یک راننده که با این روش خشم و عصبانیت خود را به راننده دیگر نشان میدهد.حرکت دستها و اشارههای زبان بدن علاوه بر انتقال معانی در القای اعتماد یا بیاعتمادی یا شور و اشتیاق ناشی از دلشادی، بیعلاقگی یا دلمردگی به مخاطب نقش مهمی دارند. اگر به دیگران در زمان گفتوشنودهایشان نگاه کنید، میبینید که وقتی آنها به آنچه که میگویند اعتماد دارند و یا سرحال هستند و با شور و اشتیاق حرف میزنند، حرکات و اشارههای زبان بدن در آنها بیشتر به چشم میآید. دستها و اشارههای زبان بدن این نکته را منتقل میکند که اعتماد یا اشتیاقی وجود دارد. بسیاری از سوءتفاهمها و درک اشتباه در گفتوشنود از قرار دادن دست بر ریو لبها اتفاق میافتد که میتواند نشانگر خستگی، پنهانکاری، شک و یا دقت باشند. حال اگر دستهای خود را از روی لبها برداریم و به گفتوشنود ادامه دهید، خواهید دید که مقصود شما بهتر درک میشوند. چراکه لبهای شما در معرض دید قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، برای ارتباط بهتر با دیگران بهتر است دستکم لبخندی بر لب داشت. اشارههای زبان بدنی مانند خاراندن بینی، لاله گوش و دهان نیز بیش از آنکه بیانگر فریب و دروغگویی باشد، تمرکز فرد را در ارتباط نشان میدهند. بنابراین، بهاحتمال بسیار زیاد، زبان بدن شما بخش مهمی ازآنچه هستید را نشان میدهد، تا جایی که شاید حتی تصورش را نیز نکنید.
نویسنده : امیر احسان درویشی